محل تبلیغات شما

فصل خدا



طوبا خانم که فوت کرد همه» گفتند چهلم نشده حسین آقا می رود یک زن دیگر می گیرد. سه ماه گذشت و حسین آقا به جای اینکه برود یک زن دیگر بگیرد، هر پنجشنبه می رفت سر خاک. ماه چهارم خواهرش آستین زد بالا که داداش تنهاست و خواهر برادرها سرگرم زندگی خودشان هستند، خیلی نمی رسند که به او برسند. طلعت خانم را نشان کرد و توی یک مهمانی نشان حسین آقا داد. حسین آقا که برآشفت همه» گفتند یکی دیگر که بیاید جای خالی زنش پُر می شود.
روزی که مجبور بشیم زمین رو تخلیه کنیم، من روی سیّاره‌ی مسی جدید،عطرفروشی ‌می‌زنم و از دلتنگی آدما کاسبی می‌کنم. عطر خاک بارون‌خورده می‌فروشم عطر چمن کوتاه‌شده عطر زعفرون و برنج عطر بازار خشکبار و ادویه بوی اقاقیا توی کوچه‌ها، تو فصل بهار و من فكر كردم كه حالا كه اين عطرها به دفعات به طور رايگان در دسترسم هستند ، زندگى رو آسون تر بگيرم و ازشون استفاده كنم مخصوصا عطر آدمهايى كه نمى دونيم تا كى مجال بودن در كنارشون را داريم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

یازهرای (س) میمه